نهاد‌هایی که از سینما حمایت می‌کنند اولویتی برای حمایت از «شاهنامه» ندارند

کارگردان انیمیشن «آخرین داستان» در گفت‌وگو با ایبنا مطرح کرد:

اشکان رهگذر بیان کرد: کاری که راجع‌ به «شاهنامه» ساخته شود هزینه بسیار زیادی را می‌طلبد که سینمای ایران در تامین آن ناتوان است؛ همچنین نهاد‌هایی که از سینما حمایت می‌کنند اولویتی برای حمایت از «شاهنامه» ندارند.
نهاد‌هایی که از سینما حمایت می‌کنند اولویتی برای حمایت از «شاهنامه» ندارند
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) این روزها شاهد توجه کارگردانان بخصوص فیلمسازان جوان به آثار ادبی و گرایش به سوی اقتباس سینمایی هستیم. هرروز فیلم‌های بلند و کوتاهی ساخته می‌شوند که این فیلمسازان بر اساس اشعار و داستان‌های کهن و معاصر ایرانی و خارجی می‌سازند. در این میان برخی از این فیلم‌ها از کیفیت خوبی برخوردارند که از جمله آن می‌توان به انیمیشن «آخرین داستان»‌ اثر اشکان رهگذر اشاره کرد که با برداشتی آزاد از داستان «ضحاک» در «شاهنامه» فردوسی ساخته است. او در این انیمیشن از تکیه زدن جمشید بر تخت پادشاهی می‌گوید و دادخواهی و قیام آفریدون و کاوه آهنگر را به تصویر می‌کشد.

انیمیشن «آخرین داستان» تاکنون موفق به دریافت 12 جایزه بین‌المللی داخلی و خارجی شده که از جمله آن می‌توان جایزه «سیمرغ بهترین انیمیشن سینمای ایران» در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر و «جایزه بهترین انیمیشن سینمایی» چهاردهمین جشنواره بین‌المللی جیراف کانادا را نام برد. پرویز پرستویی، لیلا حاتمی، حامد بهداد، بیتا فرهی، اشکان خطیبی، اکبر زنجان‌پور، باران کوثری، حسن پورشیرازی، فرخ نعمتی، شقایق فراهانی، مجید مظفری، زهیر یاری، بانیپال شومون و ملیکا شریفی‌نیا گویندگی شخصیت‌های این انیمیشن را بر عهده داشتند.

با اشکان رهگذر کارگردان این انیمیشن سینمایی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

چرا برای ساخت انیمیشن «آخرین داستان» سراغ «شاهنامه» فردوسی و داستان ضحاک رفتید؟
در رابطه با این اثر کهن یک پیشینه خانوادگی داشتیم. به نظرم هر کارگردان و فیلمساز انیمیشنی درباره «شاهنامه» دغدغه‌ای دارد و گمان نمی‌برم فیلمسازی باشد که نخواهد با نگاه به این اثر فیلمی بسازد. من هم از این قاعده مستثنی نبودم؛ همچنین علاقه شخصی‌ام به «شاهنامه» فردوسی نیز در انتخاب آن برای ساخت انیمیشن دخیل بود. همیشه افسوس می‌خوردم که چرا هیچ  فیلمی لایق و درخور «شاهنامه» ساخته نشده است. این امر نیز دلیل دیگری شد که «شاهنامه» را انتخاب کردم. داستان من برداشت آزادی از برهه خود ضحاک است که یکی دو شخصیت از این قصه کم شده و یکی دوتا به آن اضافه شده است.


اشکان رهگذر

فکر می‌کنم قبل از «آخرین داستان» چند انیمیشن دیگر درباره ضحاک ساخته شده است؟
بله. «افسانه ماردوش» یک سه گانه درباره تهمورث، جمشید و ضحاک است که حسین مرادی‌زاده ساخته و پویانمایی تلویزیونی است؛‌ فیلم دیگر نیز آخرالزمانی و با مضمون ضحاک است و در شبکه صبا ساخته شده که به نظر من کاری ضعیف است. وحید نصیریان نیز فیلمی به اسم «قلب سیمرغ» ساخت که آن هم در رابطه با ضحاک و تا حدودی اخرالزمانی است؛ یعنی داستان خود شاهنامه نیست، اثری است که خود کار کرد و در قالب سی‌دی منتشر شد. متاسفانه بعد از فوت نصیریان در هنر و تجربه اکران شد.

به نظر شما ظرفیت «شاهنامه» برای ساخت یک فیلم تا چه اندازه است؟ و چرا از این ظرفیت استفاده نمی‌شود یا کم استفاده می‌شود؟
«شاهنامه» اقیانوسی است و می‌توان گفت همین داستان ضحاک به تنهایی دریایی بیکران است. هرکدام از مقاطع «شاهنامه» قابل اجرا است و می‌شود با نگاهی جدید به آن پرداخت. یکی از دلایل خیلی جدی که به این اثر کهن پرداخته نشده ناتوانی سینمای ما برای انجام پروژه‌های بزرگ است. برای این که کاری که راجع‌ به «شاهنامه» ساخته شود تولید عظیم و هزینه بسیار زیادی را می‌طلبد و سینمای ایران ناتوان است؛ همچنین نهاد‌هایی که از سینما حمایت می‌کنند اولویتی برای حمایت از «شاهنامه» ندارند. از طرفی هم مردم نیز از مفاهیم اینچنینی استقبال نمی‌کنند بیشتر می‌خواهند به سینما بروند تا بخندند.

شما مجموعه رمان‌های گرافیکی به نام «ارشیا» نوشته‌اید. این رمان دلیلی برای ساخت انیمیشن «آخرین داستان» شد؟
حین ساخت این انیمیشن سلسله رمان گرافیکی در چهار جلد با موضوع و محوریت جمشید و ارشیا وزیر جمشید منتشر کردیم. ارشیا شخصیتی است که من و دوستان دیگری که روی این پروژه کار می‌کردیم، خلق کردیم و از دریچه شخصیت ارشیا که یک شخصیت نیمه جاودانه است به دوران تهمورث سفر کردیم. بدین صورت از دوران تهمورث این کتاب شروع می‌شود و به جمشید می‌رسد؛ دوره ضحاک نیز به فیلم «آخرین داستان» تبدیل شد.

چرا اکران انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» در ایران محدود است؟
این سوال من هم هست. به ما گفتند این تعداد سالن برای نمایش این انیمیشن زیاد هم هست. یعنی فرهنگ، افتخار و دستاورد مهم نیست. در جشنواره فجر اولین سیمرغی که به یک انیمیشن داده‌اند متعلق به «آخرین داستان» است. این برخورد در اکران ناامیدکننده و ناراحت‌ کننده است.

به نظر شما این امر دلیلی نمی‌شود تا کارگردان‌ها باز هم کمتر سراغ آثار کهن بروند؟
بله. به هر حال ریسکش بالاست. زمانی که ساخت این انیمیشن را شروع کردم بیست‌ودو ساله بودم؛ دیروز مصاحبه‌ای می‌کردم و می‌گفتند بهتر نبود شما در سن بالاتر و با پختگی بیشتر اقدام به ساخت «آخرین داستان» می‌کردید. من در پاسخ گفتم اگر قرار بود امروز موضوعی درباره «شاهنامه» کار می کردم، این فیلم ساخته نمی‌شد. با توجه به شرایطی که می‌بینم و تجربه‌ای که به دست آوردم متوجه شدم متاسفانه نه «شاهنامه» و نه «آخرین داستان» جایگاهی در جامعه ندارد.

بازخورد اکران این انیمیشن در کشورهای دیگر چه طور بود؟
در دو سالن در آمریکا اکران داشتیم  که چندان بزرگ نبودند. برای این که مراحل کار اسکار این فیلم انجام شود پخش‌کننده آن را در کالیفرنیا پخش کرد؛ ولی به زودی به طور جدی‌تر در تگزاس و سانفرانسیسکو اکران را آغاز می‌کنیم. نمایش «آخرین داستان» در سایر کشورها مانند روسیه و کشورهای حوزه اسکاندیناوی نیز بعد از اکران در ایران انجام می‌شود.

آیا در کشورهای دیگر به این موضوع اهمیت می دادند که انیمیشن «آخرین داستان» از یک داستان کهن ایرانی گرفته شده است؟ یا صرف جایزه گرفتن مورد استقبال قرار می‌گرفت؟
بله اول به این موضوع توجه می‌کردند و بعد جایزه می‌دادند. در درجه اول مخاطبانی که در جشنواره‌ها این فیلم را می‌دیدند متعجب می‌شدند که از ایران چنین کاری با این کیفیت آمده است و این سوال برایشان پیش می‌آمد که مگر ایران انیمیشن دارد! به هرحال انیمیشن نشانی از توسعه‌یافتگی کشورهای جهان اول است.

نکته جالب توجه برایشان این بود که اتفاق ویژه و جدیدی در این اثر می‌افتد. به لحاظ ادبی، متنی کهن برای یک سرزمین ناشناخته است و داستانی را روایت می‌کند و ضمن این که آشناست و نبرد خیر و شر را مطرح می‌کند اما خیلی تکرار نشده است و عناصر ویژه‌ای دارد؛ در خبرهای مختلف نیز به این امر اشاره شد که این انیمیشن برداشتی از کتابی است که برای ایرانیان مهم بوده و پر از حماسه و فانتزی است.

اتفاقات خوبی از این بابت افتاد و در یکی از جشنواره‌ها افراد بسیاری آمدند و از من اطلاعاتی درباره «شاهنامه» گرفتند،‌ این که اسم خارجی‌اش چیست؟ به چه زبان‌هایی ترجمه شده و ما چگونه می‌توانیم این اثر را داشته باشیم یا درباره‌اش بخوانیم؟ این‌ها موارد مثبتی بود که با آن مواجه شدم.


صحنه‌ای از انیمیشن «آخرین داستان»

آیا دوباره سراغ ساخت آثار اقتباسی از «شاهنامه» یا سایر داستان‌های کهن و معاصر ایران می‌روید؟
وقتی ما دریایی از متون و سرمایه‌های ادبی مانند «شاهنامه»، داستان‌های سعدی و مولوی را داریم به نظرم ظالمانه است که از آن‌ها استفاده نکنیم. اگر هم تا امروز از این آثار استفاده شده بی‌کیفیت است که نه تنها مخاطب را جذب نمی‌کند بلکه دفع هم می‌کند.

علاقه و دغدغه ساخت چنین آثاری را دارم ولی با شرایطی که در حوزه اکران فیلم‌ها و آینده حرفه‌ای خودم می‌بینم نگران می‌شوم که اگر با همین رویکر ادامه دهم تا چندی دیگر پول کرایه تاکسی هم ندارم بدهم. نمی‌دانم، قلبم به یک سمت می‌رود و دستم به سمتی دیگر.

فکر می‌کنم فیلم‌هایی مانند «آخرین داستان» مخاطب خاص خود را دارند؛ ولی متاسفانه دلیل عقب افتادگی سینمای ایران این است که اساسا اجازه ورود اتفاقات و ایده‌های جدید را نمی‌دهد. از این بابت متاسفم که تمام نهادهای مردمی و نه دولتی مانند خانه سینما که در این حوزه فعالیت می‌کنند ذهن بسته‌ای در رابطه با سینمای ایران دارند؛ یعنی این که فیلم ایرانی یا باید کمدی باشد که مردم را بخنداند یا فیلم اجتماعی باشد که مردم سینما بروند و به بدبختی‌های خود فکر کنند. جایگاهی برای ایده‌های نو وجود ندارد و این دلیلی است که سینمای ما نه تنوع دارد و نه جایی برای همه افراد دارد.

در صحبت‌هایتان اشاره‌ای به فیلم‌های کمدی و اجتماعی کردید؛ فکر نمی‌کنید توجه به این دو سبک به این دلیل است که مخاطبان هم به فیلم‌هایی از این قبیل علاقه و گرایش دارند؟
بله این امر درست است. ولی مانند این است که مردم فست‌فود دوست دارند و تمام رستوران‌ها فقط غذاهای این چنینی طبخ کنند و اجازه نمی‌دهند رستوران‌هایی که غذای سنتی یا گیاهی می‌پزند فعالیت کنند؛ به هر حال عده‌ای هستند که ترجیح می‌دهند غذای گیاهی بخورند و مشتری خودش را دارد. این یک نوع رواج است، شما به عنوان متولی فرهنگی وظیفه دارید یک سلیقه و سبکی را در جامعه رواج دهید.

البته این را هم بگویم که این انیمیشن همزمان با دو فیلم دیگر اکران شد و هرکدام سه برابر «آخرین داستان» سالن داشتند؛ ولی این فیلم نسبت به شرایط، پرفروش‌تر از آن دو اثر دیگر است. حرف‌های من به این معنا نیست که یک شرایطی مانند اکران فیلم «مطرب» فراهم کنند ولی حداقل‌ها را در نظر بگیرند و برای زمینه‌های دیگر فضا را فراهم کنند.

رهگذر: «آخرین داستان» در آمریکا اکران شد اما در ایران هنوز نه!/ خانه‌مان را فروختیم تا بسازیم

کارگردان انیمیشن «آخرین داستان» از عدم حمایت‌های حقیقی سازمان سینمایی نسبت به این فیلم و مهجوریت آن می‌گوید. سیاست‌گذاری که منجر به نبود تنوع در فیلم‌های سینمایی در حال اکران شده و خانواده‌ها را برای انتخاب فیلم دچار مشکل کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، داستان‌های اساطیری و تاریخی ایران از بهترین و جذاب‌ترین قصه‌هایی است که می‌توان با پرداخت آن در مدیوم سینما و تلویزیون مردم جهان را با آن آشنا کرد و به انتقال مفاهیم ناب فرهنگی، علمی، دینی، اجتماعی و… از طریق آن اقدام کرد. اما متأسفانه نه تنها در سینما کمتر فیلمی داریم که به این مهم پرداخته باشد بلکه در انیمیشن که چندسالی است جان تازه‌ای گرفته است مورد بی‌مهری قرار گرفته و هنوز سینمای ما نسبت به آن توجه کافی نکرده است.
حالا انیمیشنی ایرانی و ملی بعد از 9 سال تلاش و کوشش بی‌وقفه گروه سازنده آن به‌نام «آخرین داستان» نزدیک به یک‌سال است که آماده اکران است و در این مدت توانسته جوایز متعدد داخلی و خارجی را کسب کند. فیلمی که بر اساس داستان «ضحاک» و «فریدون» از معروف‌ترین داستان‌های شاهنامه ساخته شده است و توانسته برای شرکت در بخش انیمیشن بلند جشن اسکار پذیرفته شود.
کارگردان این فیلم «اشکان رهگذر» که کاگردانی چند انیمیشن کوتاه را در کارنامه خود دارد، در گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید از مهجوریت انیمیشن خود می‌گوید و درباره اهمیت قهرمانان تاریخی و ملی در سینمای نوجوان صحبت می‌کند.

سینما به انیمیشن بها نمی‌دهد
علت اینکه به‌طور مستقل در اسکار حاضر شدید را چه می‌دانید؟ آیا نهادهای سینمایی مانند سازمان سینمایی و فارابی حمایت و بسترسازی لازم را برای حضور شما در اسکار انجام دادند؟

هر کشور در بخش فیلم‌های خارجی می‌تواند یک فیلم را به‌طور رسمی ارسال کند اما در انیمیشن بلند و کوتاه، خود پخش‌کننده می‌تواند فیلم را برای اسکار ارسال کند. ما هم همین کار را کردیم. البته واقعاً جای تأسف دارد که به انیمیشن هنوز در کشور بهای زیادی داده نمی‌شود و اصلاً و اساساً مهم نیست. همین که ما با تعداد قابل توجهی جایزه داخلی و خارجی به‌عنوان نماینده شناخته نشدیم قابل نقد است.
برای همین ما هم امیدی به اینکه به‌عنوان نماینده به اسکار سفر کنیم نداشتیم. دولت‌ هم می‌تواند در کنار اینکه فیلم دیگری را برای اسکار ارسال کرده است از انیمیشن حمایت معنوی کند و با بسترسازی، زمینه‌های انتخاب و راه‌یابی او به اسکار را فراهم کند. البته برای حضور انیمیشن در اسکار باید یکسری مؤلفه‌ها هم از قبل وجود داشته باشند، مثل اکران در آمریکا و یا نقد و نظرهایی در برخی از مجلات و نشریات آنان که همانطور که مشخص است کار واقعاً دشواری است، اما با همه اینها ما تمام این بخش‌ها را اجرایی کردیم و در هر حال برای اسکار به‌عنوان نماینده رسمی شناخته نشدیم.
حقیقت این است که ما خیلی زجر کشیدیم که این کار تولید شود. برای ساخت آن در این 9 سال مشکلات بسیار زیادی را دیدیم، بچه‌ها هر روز ساعت 8 صبح تا 8 شب کار می‌کردند تا این کار ساخته شود اما تحقیقاً هیچ حمایتی نشدیم. بعد از اینکه در جشنواره «اِنسی» مورد توجه قرار گرفتیم از طرف داخل هیچ خبری نشد. زمانی که در بازار «کن» رفتیم و در 4 اثر برتر دنیا قرار گرفتیم باز هم هیچ توجهی به ما نشد. در کل 11 جایزه داخلی و خارجی گرفتیم اما هیچ اتفاقی نیافتاد.
ما باید تا به الان حداقل اکران داشته باشیم و حتی قرار بود تا در همین آبان‌ماه اکران داشته باشیم اما به ما خیلی راحت گفتند که فعلاً فیلمتان به عقب افتاد و فلان فیلم ارجحیت دارد. ما سرگروه انیمیشن را که باید خوابش را بببینم. هر دفعه برای اینکه فلان فیلم دارد اکران می‌شود و باز فیلم کمدی دیگری می‌خواهد بیاید، باید بگوییم چشم ما منتظر می‌نشینیم تا نوبت اکران ما بشود. می‌گویند خودت را جای سینمادار بگذار، دوست داری که فیلمی را اکران کنی که نفروشد؟ من بدون شک می‌گویم که سینمادار باید فیلم پرفروش بیارود اما چه کسی گفته است که فیلم من نمی‌فروشد؟ مگر «فیلشاه» نبود که 8 میلیارد فروخت؟ در هر فصل اکران ما 4 یا 5 فیلم داریم که به زور 1 میلیارد هم نمی‌فروشد اما باز فیلم دیگری مثل آن در فصل بعدی اکران می‌شود بعد نسبت به این فیلم اینچنین تصمیم غیرمنصفانه‌ای می‌گیرند! من عاشق رقابتم و اصلاً می‌گویم که این فیلم را اکران کنید تا ببینید در مدت 2 ماه سقف اکران را می‌زند یا نه؟
فکر می‌کنند که ما پول و جوایز نقدی می‌خواهیم باور کنید که ما پول نمی‌خواهیم خودمان بلدیم چگونه پول دربیاوریم. خدا روزی‌رسان است؛ البته هستند نهادهایی که کارشان حمایت مالی است اما به حمایت مالی نیاز نداریم. خودمان پولش را درمی‌آوریم چون کارهای سفارشی را هم که حتی از خارج به‌دست ما می‌رسد انجام می‌دهیم. باید اعتراف کنم خیلی بد است که این فیلم در آمریکا اکران دارد اما در کشور خودش خیر!
به ما کلی جایزه دادند اما این جایزه‌ها که برای ما اکران نمی‌شود. من فکر می‌کنم باید جایگاه ویژه‌ای برای گروه سینمای کودک و انیمیشن وجود داشته باشد اما نیست، همین رویکرد عدم توجه به دیگر گونه‌های سینمایی مانند انیمیشن، باعث شده است تا تنوع فیلم موقع خرید بلیط از بین رفته باشد و خانواده برای کودکش به سختی فیلم انتخاب کند. سینمای ما یا اجتماعی دارد یا کمدی.
متأسفانه سینمای ما هرچیز جدیدی را که به دستش برسد پس می‌زند. در فرم‌های اسکار از ما پرسیده‌اند که اکران در داخل چه زمانی است؟ ما هم بدون داشتن تاریخ مشخص قسمت مربوطه را پر کرده‌ایم؛ قبلا هم به ما زمانی را برای اکران گفته‌اند که بعدش کنسل شده است.

خانه‌مان را برای ساخت این اثر فروختیم

سرمایه‌گذاری فیلم چطور انجام شده است؟
سرمایه شخصی بوده است، ما حتی خانه و ماشین خودمان را برای ساخت این کار فروختیم. حقوق‌های برادران خودم که در حوزه آی تی و مهندسی کار می‌کنند را برای این کار واریز می‌کرده‌اند. آقای «رسول‌اّف» هم بخشی از هزینه‌های تولید کار را که برای پس تولید است داده‌اند که آن را هم بعد از مدتی به ایشان برگرداندیم و امتیاز اصلی فیلم را خریدیم.

حتی با معاون ارزشیابی صحبت کرده‌ام و گفتم که الان موجی راه افتاده است که برای فروش و اکران این فیلم زمان بسیار مناسبی است اما گفتند که هر کس ادله‌ خودش را دارد. البته گفتند که به ما کمک می‌کنند تا به این فیلم توجه ویژه شود. در کل خیلی‌ها فکر می‌کنند که سازمان سینمایی به ما خیلی کمک می‌کند اما واقعاً این طور نیست. هرچه هست این حمایت‌ها باید در عمل باشد. ببینید در شورای عالی اکران سه نفر سینمادار هستند و باید آنها در عمل برای اکران فیلم کمک کنند.

خوب از میان آنان برای اکران فیلم به چه نتیجه‌ای رسیدید؟
برای پخش فیلم در ابتدا با مسئول شرکت فیلمیران صحبت کردیم که ترجیح دادند فیلم دیگری را اکران کنند.

امیدوارم که به‌زودی اکران موفقی را به‌دست آورید و سازمان سینمایی هم در عمل از شما حمایت کند. در حال حاضر پیش‌بینی خود شما از نامزدی در اسکار چیست، فکر می‌کنید می‌توانید نامزد شوید؟
فیلمی که الان در اسکار هست دوبله انگلیسی شده است. زمانی هست که انیمیشنی چون لایو-اکشن است و صدابرداری سر صحنه شده اگر تغییر زبان بدهد برای حضورش در اسکار دچار مشکل است اما انیمیشن‌هایی که صداگذاری و دوبله شده باشد می‌تواند حتی با تغییر زبان به نمایندگی از کشور خود وارد اسکار شوند. اینها تبصره‌هایی است که با مدت‌ها جستجوکردن توانستیم در فرم‌های اسکار آن‌ها را پیدا کنیم.
خیلی بد است که این فیلم در آمریکا اکران دارد اما در کشور خودش خیر!
در حال حاضر ما با 31 انیمیشن دیگر در اسکار آماده شده‌ایم و به اصطلاح خود اسکاری‌ها وارد «ریس RACE» اسکار شدیم که از میان اینها در دور بعدی به فهرستی 12‌ تایی معروف به SHORT LIST می‌رسیم و بعد از آن نهایتاً به 5 انیمیشن نامزد می‌رسیم. در میان این آثار چندکار ژاپنی، تایلندی و همین‌طور چندکار آمریکایی نیز دیده می‌شود که یکی از آنان «داستان اسباب‌بازی‌ها 4» است. چندکار از پیکسار هم هست و در مجموع رقبای گردن‌کلفتی در مقابل داریم. البته قبل از ما انیمیشن ایرانی کوتاهی به اسکار رفته بود که نتوانست نامزد شود.
امیدوارم؛ زیرا اولاً امسال اولین سالی است که اعضای آکادمی اسکار باید به فیلم‌ها رأی بدهند. تا قبل از این فیلمی که بیشترین هجوم تبلیغاتی را داشت بیشتر دیده می‌شد و برای همین اعضا هم تحت تأثیر این فضا به آن فیلم‌ها بیشتر توجه می‌کردند، اما امسال که مجبورند فیلم‌ها را ببینند و حتما رأی بدهند، فیلم‌ ما هم دیده خواهد شد و همین ضریب اینکه مورد توجه قرار بگیرد نیز بالا می‌رود. دیگر بسته به اینکه چقدر فیلم قوی باشد می‌تواند اعضا را راضی نگه‌دارد.
نکته بعد این است که اعضا از انیمشن‌های 3D‌ خسته‌اند و از انیمشن‌های دو بعدی بیشتر استقبال می‌کنند زیرا برای آنها تازگی و جذابیت دارد. و دیگر اینکه این اولین انیمیشن بلند ایرانی است که در کنار فضای سیاسی این‌کار برای آنان جذابیت بسیار زیادی دارد. دیگر باید منتظر بود تا ببینیم چه نتیجه‌ای در فیلم حاصل خواهد شد.

قهرمان‌های هالیوودی را از فیلتر ملی و ایرانی رد کردیم

آقای رهگذر! به نظر شما با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی روز و مسائلی که در آن وجود دارد، قهرمان‌های آخرین داستان مانند «آفریدون» «روزبه» و «کاوه» چه نیازی را می‌توانند برای نوجوانان و جوانان ما رفع کنند؟ آیا بستر فعلی برای حضور و اثرگذاری قهرمانان اثر شما در جامعه وجود دارد؟
در ابتدا باید بگویم که من این کار را در 9 سال قبل شروع به ساختن کردم و آن موقع شرایط از هر نظر خصوصاً اقتصادی بسیار متفاوت با امسال بود. از طرف دیگر با این حال من متناسب با خود سال ساخت، انیمیشن را تنظیم نکردم چون دارای تاریخ مصرف می‌شد. بلکه تلاش کردم تا با مؤلفه‌های سینمایی که امروز قابل فهم و درک است این فیلم را بسازم و برایم مهم این بود که کاراکترها را طوری طراحی کنم که خاکستری باشند. دقیقاً چیزی که خود فردوسی هم در شاهنامه می‌گوید که
«فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی»
برای همین سعی کردم که این موضوع را تقویت کنم. «ضحاک» داستان از همان ابتدا آنقدر هم بد نیست بلکه رفته‌رفته بدتر می‌شود یا خود «فریدون» هم رفته‌رفته با پالایش درونی خود به قهرمان تبدیل می‌شود. در حقیقت این نکته خیلی مهم است که ما با انتخاب‌های خودمان معلوم می‌‌کنیم که می‌خواهیم فرشته شویم یا شیطان. برای همین باید طوری شخصیت‌‌ها را طراحی می‌کردیم که با فضای روز که یا همه بد بد و یا خوب خوب نیستند قرابت داشته باشد تا بتواند همذات‌پنداری کند.
اما در عین حال ما قهرمان‌های بسیار زیادی دارایم، چه دینی و چه ملی و تاریخی که واقعاً مهجورند دلیلش هم کم‌کاری ما در این حوزه‌ها است. کاری که ما در ابتدا کردیم این بود که ببینیم برای قهرمان‌سازی در هالیوود دارد چه اتفاقی می‌افتد؟ ما مدت‌ها مخاطب قهرمان‌های غربی بودیم و باید از فیلتر ایرانی و ملی قهرمان را رد می‌کردیم تا بتوانیم قهرمان ایرانی واقعی داشته باشیم. حتی برای رسیدن به این مقصود به ساخت انیمیشن اکتفا نکردیم و این روزها مشغول طراحی لباس با کاراکترها و همچنین ساخت بازی‌ایم تا بتوانیم در پیوست فرهنگی نیز جدی‌تر توسعه دادن قهرمان ایرانی و ملی را دنبال کنیم تا مخاطب ما به‌جای آنکه دنبال بتمن بیاید به این سمت کشیده شود.

در مصاحبه‌های خود به درستی اشاره کردید که در بحث قهرمان‌سازی باید بدمن خیلی قوی‌ای داشت تا بتوانیم قهرمان خوبی داشته باشیم. در «آخرین داستان» نیز این رویکرد را می‌بینیم اما به‌نظرم رسید که در پرداخت به وجوه منفی شخصیت بد آنقدر کار شده که دیگر شخصیت مثبت داستان در حاشیه قرار گرفته است. علت این را چه می‌دانید؟
بله درست است، واقعیت این است که نسخه‌ای که تماشا کردید 100 دقیقه است و 15 دقیقه آن حذف شده است. این زمان حذف شده دقیقاً بخش‌هایی است که درباره تحول شخصی فریدون و رشد او است. چون مدت زمان این کار طولانی شده است حتی الان هم روی ما فشار است که 10 دقیقه دیگر هم کم کنیم. فیلم‌های تاریخی به‌علت آنکه کاراکترها زیاد است و باید زمان و مکان معرفی شود، زمان‌بردار است اما مثلاً در فیلم اجتماعی، شما نیازی به معرفی شهر تهران ندارید همین شد که مدت‌زمان این فیلم طولانی شد و باید بخش‌هایی را از آن حذف می‌کردیم.

چرا از بخش‌های دیگر فیلم کم نکردید؟
برای اینکه دچار چاله و بخش‌های منطقی و روایی فیلم دچار مشکل می‌شد. برای همین مجبور شدیم از بخش‌های فرعی کم کنیم. قصد داریم که بعد از اکران سینمایی در نسخه بلوری فیلم حتما فیلم‌ را به طور کامل منتشر کنیم.

همه منتظر قسمت دومند
به نظر شما قسمت مغفول مهم فرهنگ و هویت تاریخی ما که باید به‌عنوان میراث ملی در انیمیشن‌های ما به آن توجه شود کدامند؟ شرکت‌های انیمشن غربی به این موضوع توجه بسیار زیادی کردند و حتی امروز در کارهای LIVE-ACTION ‌نیز به دنبال احیا و انتقال آن میراث بیان شده در کارتون‌های قدیمی است.
وقتی که کار ساخته شد و ما چند اکران خصوصی برای دانش‌آموزان داشتیم اولین چیزی که به ما گفته شد این بود که «چه عجب!» بالأخره کاری ساخته شد. در شهرری اکران داشتیم برای دانش‌آموزان دبیرستان، بعد از اتمام فیلم تمام 500 نفر دانش‌آموزان ایستادند و کار را تشویق کردند و بعد آمدند و گفتند که کار بعدی را کی می‌سازیم و چه‌جور فیلمی است؟ کلی از پیکسل‌های کاراکترهای فیلم مانند «جمشید» و «آبتین» و «فریدون» و «شهرزاد» را گرفتند و بردند.
این بچه‌ها واقعا به چنین چیزی نیاز داشتند، نیازی که تا به امروز تغذیه نشده است. جالب‌تر آنکه زمانی که در خارج از کشور فیلم اکران شد گفتند که محتوای جدیدی در آن وجود دارد در حالی که فیلم‌های ابرقهرمانی در کشورهای خارج به‌وفور دیده می‌شود. اما این فیلم به‌خاطر محتوای ایرانی و معنوی و عرفانی خاصی که دارد برای آنان بسیار جالب‌تر بود. تمام اینها برای آن است که ایرانی‌هایی که این فیلم را ساختند در حقیقت چیزی را ساختند که تا قبل از آن وجود نداشته است یا اگر بوده از مرز بیرون نرفته است. در حقیقت پاسخ به عطش قهرمانی است که اول باید قهرمان غلبه بر رذالت‌های درونی و اخلاقی خود شود تا بتواند بر اهریمن بیرونی پیروز شود.
بنابراین با رفع نیاز چنین قهرمانی انتقال میراث ملی و فرهنگی ما نیز انجام خواهد شد در غیر این‌صورت مخاطب ما برای سرگرمی و تعلق خاطر به قهرمان به‌سوی قهرمانان خارجی مانند بتمن می‌رود.

«شاهنامه» وقتی فیلم شود دیده می‌شود
همین که می‌گویید بچه‌ها اینچنین به فیلم شما علاقه نشان دادند به ما می‌‌گوید که اگر واقعاً برای نوجوانان ما انیمیشن خوب با تم قهرمان‌پروری وجود داشته باشد دیگر به‌سوی الگوگیری از سلبریتی‌های داخلی و خارجی نمی‌روند. این حقیقتی است که عطش به الگو و قهرمان برای نوجوانان ما وجود دارد.
دقیقاً، علتش هم آن است که پشت این داستان تفکر وجود دارد. فردی مانند «فردوسی» که 30 سال تلاش کرده و این کتاب را نوشته است قطعاً برای نگارش و سرودن این کتاب زمان بسیار زیادی را گذاشته که توانسته کاری را بسازد که بعد از چندین قرن هنوز ماندگار شده است. این خیلی فرق دارد با سلبریتی‌ که یک بار جلوی دوربین آمده و سوادی ندارد و بعد هم درباره همه‌چیز حرف می‌زند.
قهرمانی که اول بر اهریمن درون پیروز شود بعد بر دشمن بیرونی، نیاز نوجوانان جهان امروز است
همه اینها برای این است که «فردوسی» را نمی‌بینند و کتابش خاک می‌خورد اما زمانی که فیلمش ساخته بشود و همه ببیند آن وقت می‌فهمند که چه گنجی دارند و از آن بی‌خبرند. همین موضوع را در ژاپن ببینید؛ آنها سال‌ها است که با الگوبرداری از شخصیت‌های اصلی قهرمان‌های تاریخی و اساطیر خودشان توانستند مکتبی در انیمشین‌سازی داشته باشند که یکی از بازوهای قدرتمند اقتصادی این کشور است.

مکتب ایرانی انیمیشن!
حالا که به بحث مکتب اشاره کردید می‌خواهم از فرم ملی انیمیشن سؤال کنم که تا چه حدی این مسیر طی شده است؟ آیا می‌توانیم از داشتن مکتبی ایرانی در انیمیشن صحبت کنیم؟ آیا «آخرین داستان» توانسته است در این زمینه قدمی بردارد؟
مکتب بحثی است که در آن هویت بصری کار معلوم می‌شود. مثلاً هر سه مکتب انیمیشن‌سازی «زاگرب» «دیزنی» و «اَنیمه» تکلیفشان در این حوزه مشخص است. ما هنوز در ایران صاحب مکتب نشده‌ایم زیرا مؤلفه نداریم، چرا مؤلفه نداریم چون آنقدر کار نساختیم که بتوانیم مؤلفه‌های ایرانی را در انیمیشن ایجاد کنیم. هرکدام از کارهایی هم که ساخته شده است طعنه به جایی می‌زند، یکی انیمه است یکی به دیزنی نزدیک است و…
کاری که باید بکنیم این است که آنقدر تولید کنیم تا بتوانیم در پسِ تولیدات زیاد به مؤلفه و مکتب برسیم. البته به یک شرط و آن هم اینکه کارها مبتنی بر مؤلفه‌های فرهنگی و تاریخ خودمان باشد. در «آخرین داستان» ما تلاش کردیم تا مثلاً لباس‌ها، چهره‌ها و از همه مهم‌تر دیالوگ‌ها و موسیقی کاملاً ایرانی باشند تا مؤلفه‌های داستانی و روایی کار متناسب با فضای بومی و ملی باشند.
اگر از همان اول چندتا کار مینیاتوری در انیمیشن ایجاد می‌کردم سریع برچسب کار هنری بر آن می‌زدند و دیگر آن را انیمشن و فیلم بلند داستانی نمی‌خواندند. قبلاً هم گفتم که با چندتا بته‌جقه‌ای هیچ‌وقت فیلم، ایرانی نمی‌شود. برای همین شاید تکنیک کار «انیمه» باشد اما معماری، لباس، حال و هوای روستایی و شهری و دیگر مؤلفه‌‌ها را از نمونه‌‌های اصیل ایرانی برداشت کردیم. بنابراین اگر این روال توسعه پیدا کند می‌توانیم در سال‌های بعد دارای مکتب ایرانی در انیمیشن باشیم.
مؤلفه‌های گوناگونی هست که می‌تواند به ساخت مکتب ایرانی انیمیشن کمک کند اما استفاده همزمان همه مؤلفه‌های بدیع شاید در کارهای کوتاه جواب بدهد اما در فیلم‌های بلند داستانی مخاطب را پس می‌زند؛ بلکه باید آرام آرام توسعه پیدا کند و امروزی شود.

منتشر شده در تاریخ 11 آبان 1398 در خبرگزاری تسنیم

به قلم اشکان رهگذر منتشر شد

تصویری از طلوع و غروب جمشید شاه در رمان مصور «آخرین داستان»

اشکان رهگذر،‌ نویسنده رمان مصور «آخرین داستان» می‌گوید: با نوشتن این آثار می‌خواستم نوجوانان و جوانان را با جمشید، اسطوره کهن ایرانیان و کسی که پایه باورهای اساطیری مردمان فرا مرزی را بنیان می‌نهد، آشنا کرده و آن‌ها را به خواندن متون اصلی تشویق کنم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شاهنامه فردوسی و داستان‌هایش از دیرباز مورد توجه و علاقه کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بوده و همیشه نام شخصیت‌ها و اشعارش ورد زبان ایرانیان است. در این راستا نویسندگان زیادی به بازنویسی و بازآفرینی داستان‌های شاهنامه کرده‌اند. اما در این میان آثاری بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند که خلاقیت و نوآوری در آن‌ها وجود داشته باشد. مجموعه «آخرین داستان» اثر اشکان رهگذر از آثار متفاوتی است که از سوی استودیو هورخش در حوزه رمان مصور برای نوجوانان و جوانان علاقه‌مند به داستان‌های شاهنامه منتشر شده است و با سبکی متفاوت داستان‌ها را با زبان تصویر به مخاطب منتقل می‌کند. این مجموعه دربردارنده 4 کتاب است که دو جلد نخست آن «جمشید: طلوع» و دو جلد دیگر آن «جمشید: غروب» نام دارد. تصاویر رمان مصور «جمشید: طلوع(1 و 2)» از سوی فائزه سپهر صادقیان، شیوا گل‌محمدی و داوود دیبا طراحی شده و در قالب 92 صفحه ارائه شده است.

اشکان رهگذر، درباره این مجموعه می‌گوید: رمان مصور شاخه‌ای از کیمک استریپ است که به عنوان گرافیک نول از آن یاد می‌شود و طرفداران زیادی در کشورهای اروپایی دارد. «تن تن» ازجمله گرافیک نول‌هایی است که در ایران هم عرضه شده و با استقبال زیادی روبه‌رو شده است. غالبا داستان‌هایی از طریق گرافیک نول تعریف می‌شوند که بزرگسالانه‌ترند و قرار نیست مانند کمیک‌استریپ‌ها خیلی ادامه‌دار باشند.

این کارگردان در ادامه می افزاید: گرافیک نول‌ها در زمان چاپ هم قطع متفاوتی دارند و با استانداردهای چاپ نفیس‌تری منتشر می‌شوند و جذابیت‌ها به ترکیب متن و تصویر در اثر و کم بودن حجم مطالب برمی‌گردد و مخاطب می‌تواند داستان را در کمتر از یک ساعت بخواند و ببیند.

رهگذر با بیان اینکه این مجموعه کتاب‌ها، مربوط به انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» است و پیش درآمدی برای آن به حساب می‌آید، می‌گوید: در انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» داستان ضحاک بیان می‌شود که به نوعی با پایان حکومت جمشید شاه پیوند می‌خورد. براین اساس ما در مجموعه چهار جلدی«آخرین داستان» به داستان زندگی و پادشاهی جمشید پرداخته‌ایم و طلوع، اوج و فرود پادشاهی‌اش را به تصویر کشیده‌ایم. با اینکه این مجموعه کتاب‌ها کاملا مستقل از انیمیشن است اما پیوستگی هم بین آن‌ها وجود دارد و علاوه براینکه قابلیت خوانش جداگانه دارد، می‌تواند پیش‌زمینه‌ای در ذهن مخاطب ایجاد کند تا با اطلاعات بیشتری انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» را ببیند.

او درباره چگونگی شروع تولید این مجموعه توضیح می‌دهد: سال 2013 برای حضور در فستیوال انیمیشن انسی که مهمترین فستیوال انیمیشن در جهان است، به فرانسه رفتم. در یکی از کتابفروشی‌های پاریس به پدیده گرافیک‌نول برخوردم و به نظرم رسید به جای اینکه 10 سال برای تولید یک انیمیشن سینمایی وقت بگذاریم، می‌توانیم فضایی که در ذهنمان وجود دارد را از طریق گرافیک نول ارائه دهیم. و از همان سال شروع به تولید مجموعه کتاب‌های جمشید کردم که نخستین جلد آن در سال 1395 منتشر شد و به تدریج هر 6 ماه جلدهای بعدی هم منتشر شدند.

مدیرعامل استودیو هورخش می‌افزاید: در جلد اول و دوم این مجموعه با عنوان «جمشید: طلوع» می‌بینیم که جمشید چگونه شاهی باصلابت می‌شود و نخستین شهر را می‌سازد و بشریت را از سرمای مرگبار نجات می‌دهد و جامعه یک‌جانشین را پدید می‌آورد. اما در جلد سوم و چهارم می‌بینیم که چگونه جمشید دچار غرور و خودبرتر بینی و طمع می‌شود و به جنگ پایانی که همانا نابودی اهریمن است، رو می‌آورد و برهمین اساس اصطلاح طلوع و غروب را بکار برده‌ام. در این کتاب‌ها، سعی کردم با تکیه بر دنیای فردوسی، دنیای جدیدی را ایجاد کنم و دنیای شبیه‌سازی شده‌ای از دنیای فردوسی در شاهنامه را در مجموعه «آخرین داستان» ارائه دهم.

این کارگردان درباره میزان استقبال از این آثار نیز بیان می‌کند: با توجه به اینکه جزء آثار نفیس بودند استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه‌رو شدند و در کمتر از یکسال به چاپ دوم رسیدند و با توجه به اینکه انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» تابستان امسال اکران می‌شود، میزان استقبال از این آثار هم افزایش می‌یابد. البته انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» که برداشتی آزاد از داستان ضحاک در شاهنامه است، تا به حال توانسته سیمرغ بهترین انیمیشن سینمایی را از جشنواره فیلم فجر دریافت کند و در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان هم تا به حال سه جایزه گرفته است و درمجموع 9 جایزه داخلی و خارجی دیافت کرده است.

رهگذر می‌افزاید: همچنین قرارداری برای چاپ این مجموعه چهار جلدی با انتشارات مارکوزیا که نشری انگلیسی است، منعقد کردیم و درحال حاضر دوجلد نخست این مجموعه به زبان انگلیسی منتشر و در همه کشورهای انگلیسی‌زبان، توزیع شده است و نسخه انگلیسی جلد سوم و چهارم هم به زودی منتشر می‌شود. علاوه براین، مجموعه «آخرین داستان» روی سایت‌های خارجی اعم از آمازون و مایکروسافت هم موجود است.

این نویسنده درباه تولید کتاب‌های دیگر مرتبط با انیمیشن «آخرین داستان» توضیح می‌دهد: البته علاوه براین مجموعه، مجموعه دیگری با عنوان «ارشیا» نیز در قالب رمان مصور منتشر کرده‌ام. در این مجموعه توضیحاتی درباره ارشیا، وزیر جمشید شاه و وزیر طهمورث، ارائه داده‌ام. این کتاب دست‌مایه‌ای بود برای پرداختن به دوران طهمورث، پدر جمشید، و بیان رخ‌دادهای کودکی جمشید و حکومت پدرش. تا به حال یک جلد از مجموعه دو جلدی «ارشیا» منتشر شده و جلد دیگر هم، همزمان با اکران انیمیشن، توزیع خواهد شد.

رهگذر درباره تصویرگری این رمان مصور نیز می‌گوید: تصاویر این کتاب‌ها برگرفته از سبک گرافیک نول‌های خارجی است که فضای ایرانی به خود گرفته است. تلاش کرده‌ایم تصاویر به‌گونه‌ای باشد که علاوه بر فضای ایرانی، فضای بین‌المللی هم داشته باشد و براین اساس تصویرگری هر کتاب به یک گروه از هنرمندان و تصویرگران واگذار شد و همانطور که کتاب‌ها از نظر متن متفاوت هستند سعی کردیم در تصویرگری‌ها هم تنوع ایجاد کنیم و تصویرگری هر کتاب با کتاب دیگر متفاوت باشد و همانطور که متن دارای فراز و فرود است، این افت و خیز در تصاویر هم نمایان باشد.

او در ادامه به استقبال مردم و علاقه‌شان به شاهنامه اشاره و یادآوری می‌کند: شاهنامه از آثاری است که بسیار مورد توجه مردم است و کودکان‌شان را به خواندن آن تشویق می‌کنند و از آثاری که در این حوزه منتشر می‌شود، استقبال می‌کنند. من هم از کودکی در خانواده‌ای شاهنامه‌دوست پرورش یافتم و خواندن و نوشتن را با داستان‌های شاهنامه تمرین کردم و پدرم مرا به خواندن این کتاب و «هزار و یک شب» تشویق می‌کرد. براین اساس وقتی بزگ شدم مانند سایر فیلم‌سازان که اغلب دغدغه تولید اثری در این حوزه دارند من هم از ظرفیت و پتانسیل بالای این گنجینه ارزشمند استفاده کردم و با عشقی که از دوره کودکی نسبت به شاهنامه با من همراه بود، این مجموعه کتاب‌ها و انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» را ساختم.

رهگذر می‌افزاید: از سویی دوران پادشاهی جمشید دوان طلایی تاریخ اساطیری ایران است. جمشید اسطوره‌ای نیست که تنها در اساطیر کهن ایرانیان مشاهده شود، او در قالب خدایان هند و اروپایی ظاهر می‌شود و پایه باورهای اساطیری مردمان فرا مرزی را نیز بنیان می‌نهد و من با نوشتن این کتاب می‌خواستم نوجوانان و جوانان را با اسطوره جمشید آشنا کنم و آن‌ها را به خواندن متون اصلی تشویق کنم.

این نویسنده می‌گوید: البته با توجه به اینکه در انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» به ضحاک پرداخته‌ایم، رمان مصور تک جلدی هم درباره ضحاک به قلم کیاوش جاهدپارسا آماده شده که بعد از اکران انیمیشن توزیع می‌شود.

رهگذر در پایان اظهار امیدواری می‌کند انتشار این مجموعه‌ کتاب‌ها و اکران انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» مورد توجه نوجوانان و جوانان قرار گیرد و انگیزه لازم برای خواندن شاهنامه و آثار مرتبط را در آن‌ها ایجاد کند.

منتشر شده در 15 خرداد 1398 در خبرگزاری ایبنا

کارگردان انیمیشن آخرین داستان:ایران علاوه بر شاهنامه متون باارزش بسیاری دارد

تهران-ایرنا- کارگردان انیمیشن «آخرین داستان»، با اشاره به اینکه تاریخ اساطیری ما فقط شاهنامه نیست، گفت: گرچه شاهنامه فردوسی با ارزش‌ترین و زیباترین تاریخ اساطیری ایران است، اما متون کهن با ارزش دیگری نیز داریم.


کارگردان انیمیشن آخرین داستان:ایران علاوه بر شاهنامه متون باارزش بسیاری دارد

ادامه «کارگردان انیمیشن آخرین داستان:ایران علاوه بر شاهنامه متون باارزش بسیاری دارد»

«آخرین داستان» آغازی برای جهانی شدن انیمیشن ایرانی

فیلم پویانمایی (:انیمیشن) «آخرین داستان» ساخته‌ی اشکان رهگذر، کارگردان جوان ایرانی، برداشتی دیگرگون(:متفاوت) و آزاد از سوی آفرینندگان اثر، از داستان «ضحاک»، ازپایان حکومت «جمشید» تا آغاز حکومت «آفریدون» است. درونمایه‌ی فیلم برپایه‌ی داستان‌ ضحاک در شاهنامه و نگاهی به این داستان در دیگر نوشته‌های کهن ایرانی، مانند «بُندهش» و وندیداد است. پروژه‌ی ساخت این فیلم انیمیشنیِ 120 دقیقه‌ای، از سال‌ها پیش آغاز شده است و هم‌اکنون مرحله‌های پایانی کار را می‌گذراند.

ادامه ««آخرین داستان» آغازی برای جهانی شدن انیمیشن ایرانی»

گفت وگو با نورالدین زرین کلک پدر انیمیشن ایران درباره انیمیشن سینمایی “آخرین داستان”

دلم می خواهد به ایران صدایم کنند

008-crop-c0-5__0-0-800x1142-752

نوآوران –ارتباط برقرار کردن با او حتی در عصر ارتباطات هم سخت بود. چرا که او به آمریکا مهاجرت کرده است، آنهم با دلخوری. دلخوری از کسانی که اجازه ندادند او به حرفه مورد علاقه اش در ایران ادامه دهد.اختلاف ساعت برقراری این ارتباط را دشوارتر می‌کرد، اما او «پدر انیمیشن ایران» است و برای هر آنکس که می‌خواهد درباره فراز و فرودهای انیمیشن ایران بداند آشنایی با او و شنیدن صحبت‌هایش می‌تواند جذاب و خواندنی باشد. بنابراین برنامه‌‌های ارتباطی مدرن به کمک آمدند تا بالاخره بعد از سه هفته تلاش گفت‌وگو، با «نورالدین زرین کلک» میسر شود. قصد داشتم نظر او را درباره انیمیشن «آخرین داستان» بدانم، انیمیشنی که سازندگان جوانی دارد و آنها قرار است راهی را ادامه دهند که زرین کلک و زرین کلک‌ها بنیان نهادند. اما در نهایت گفت‌وگوی ما به جایی رسید که او از بی‌مهری‌ها و آرزوهایش در وادی انیمیشن صحبت کرد. از علاقه‌اش به ایران گفت و از این‌که هنوز کودک درونش زنده است.

ادامه «گفت وگو با نورالدین زرین کلک پدر انیمیشن ایران درباره انیمیشن سینمایی “آخرین داستان”»

وب‌نوشت روی WordPress.com.

بالا ↑

طراحی یک سایت مانند این با استفاده از WordPress.com
شروع کنید